سحری
متاع کفر و دین
ماه-واره
ماه رمضان چی پخش می کند؟ منظورم از ماهواره شبکه های ماهواره ای «ضد»
جمهوری اسلامی اند. آیا آنها برنامه های خاص مذهبی ای برای مخاطبان خود در
نظر می گیرند؟ یا اینکه ترجیح می دهند با پخش برنامه های همه روزه ی پیش از
رمضان خود سعی کنند کلا مردم یادشان برود که ماه رمضان آمده؟ اصلا بگذارید
سوال را اینگونه مطرح کنم: آنکه ماهواره می بیند و فقط ماهواره می بیند، و
می گوید حاضر نیست پای دروغ های رسانه ی میلی ضرغامی و ایادی و عوامل خود
فروخته ی این نظام متقلب بنشیند، و در عین حال مسلمان هم هست، ماه رمضان چه
کار می کند؟
آیا برای قاعده ی کلی خودش استثنا قائل می شود و حاضر می شود پای برنامه های صدا و سیمای جمهوری اسلامی بنشیند؟
یا اینکه در این یک ماه نه چیزی می بیند نه می شنود؟
یا
اینکه همان ماهواره را تماشا می کند و ماهواره برنامه های مخصوص ماه رمضان
دارد؟ آیا چنین است؟ یعنی آیا همانطور که در سالهای اخیر استاد کریمخانی
سحرها در تلویزیون به طور زنده آواز و مناجات اجرا می کنند، آیا استاد
شجریان هم می آید برای ایشان سحرها آواز و مناجات بخواند؟ یا همانطور که ما
دعای سحر را با صدای مرحوم صالحی یا آقای موسوی قهار گوش می دهیم آیا دست
اندر کاران ماهواره برای این دسته از مخاطبان خود نوار دعا سحری از گوگوشی
کسی پخش می کنند؟ یعنی آیا همانطور که این بخش از مسلمانان و شیعیان ایرانی
آنقدر حواسشان هست و مرام دارند که تمام سال را به بهائیان «بی بی سی
فارسی» و سلفی های «العربیه ی الفارسی» و صهیونیست های «وُیس آف آمِریکا»
گوش جان بسپارند و اخبارشان را به اخبار جمهوری اسلامی ترجیح بدهند؛ آیا
ایشان هم در مقابل حواسشان هست و مرام دارند که پا به پای مخاطبان خود و
سبک زندگی شان پیش بیایند؟
آدمی در زندگی به حکم «رشد» و واقعیتِ «بزرگ شدن» از تغییر گریزی ندارد، اما همیشه باید از خودش بپرسد:
«چه چیزی را داری به چه چیزی می فروشی؟»

باز هم آواز
درباره ی آوازهای سحری استاد کریمخانی سال گذشته نوشته ام: «سحرهای رمضان + شبکه قرآن = آوازهای هیئتی»، حالا همان برنامه را آقای کریمخانی با همان مجری (آقای سلطانی) سحرها در شبکه اول سیما اجرا می کند. اتفاقی که از دوسال پیش آرزویش را داشتم. چه اینکه بر این عقیده بودم که مخاطبان و طرفداران شبکه ی یک از همه ی شبکه ها بیشترند و حیف است تعداد بسیاری از مردم از گنجیه ی حنجره ی استاد کریمخانی بی بهره باشند. به به لطف خدا با یک اتفاق عجیب این انتقال خود به خود فراهم شد. اگر کسی هست که ایشان را نمی شناسد می تواند به همین یادداشت سال گذشته ام نگاهی بیندازد و چند قطعه هم دانلود کند. اگر هم ایشان را می شناسید و دوست می دارید و نمی دانستید این برنامه برقرار است باید بگویم متاسفانه چهار آواز خوب را تا کنون از دست دادید، مراقب باشید 26 آواز دیگر را از دست ندهید. مثلا آواز دیشب خیلی جالب بود برای من. هم اینکه در آن مناجات منظوم امیرالمومنین خوانده شد. همان شعر امام علی که خیلی دوستش می دارم:
لک الحمد یا ذالجود و المجد و العُلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنعُ
الهی! و خلّاقی! و حرزی! و موئلی!
الیک لدی الاعسار و الیسر افزعُ
می
بینید؟ یک وزن خاص دارد. یک وزن خاص عربی که در شعر فارسی مطرح نیست.
البته اخوان ثالث دقیقا با همین وزن خاص عربی مناجات حضرت امیر، یک غزل
دارد. عجیب اینکه به استاد محمدرضا حکیمی هم تقدیم شده! :
دگر ره شب آمد تا جهانی سیا كند
جهانی سیاهی با دلم تا چها كند
بیامد كه باز آن تیره مفرش بگسترد
همان گوهرآجین خیمه اش را به پا كند
به زبان عروض:
فعولن مفاعیلن فعولن مفاعلن
حالا از این مباحث گذشته می خواستم عرض کنم که آواز سحر سوم آواز جالبی بود، چون آقای کریمخانی یک بیت با لحن عربی و موسیقی عربی از مناجات منظوم می خواند، بعد یک بیت شعر فارسی با لحن فارسی و در دستگاه ایرانی که به نظرم آن شعر هم ترجمه ی منظوم مناجات منظوم بود. حالا من دیگر خیلی سر در نمی آورم این الحان و اصوات و مقامات و دستگاه ها چگونه با هم در هم می آمیختند. کاش می شد دوباره گوش کنمش.
مخلص کلام: سحری چیز خوبی ست!

اینجا نخستین وبلاگ جدیام بود. بلاگفا که خراب شد، بخش عمدهای از مطالبم پاک شد. بخشی از مطالب پاک شده اینجا را توانستم بازیابی کنم و در یک «به رنگ آسمان» دیگر در «بیان» بارگزاری کنم. یک وبلاگ تازه هم با نام «در آن نیامده ایام» در بیان و اینستاگرام راه انداختم و هماکنون در آن حوالی مینویسم.