محمدرضا باهنر محمدباقر نوبخت

نمی دانم دیشب چند نفر به طور اتفاقی [یا غیر اتفاقی = چون تبلیغ نکرده بودند] برنامه ی  «امروز، دیروز، فردا» را دیده اند. من که به طور اتفاقی دیدمش و به خودم بود نمی دیدم. چون اسمش را که می شنوم یاد مجری سابقش می افتم و بدنم کهیر می زند از همه ی کسانی که پس از شهرت فراهم آمده از یک اجرا در «جعبه جادوی فرنگ آورده»، فکر می کنند خبری شده است و ما کسی هستیم _و مثلا مسئول شعور سیاسی مردم_.

خلاصه که برنامه ی جالبی بود، و بیشتر از جالب، مهم بود. یعنی هم ارزش دیدن داشت هم اهمیت دیدن. پیش از این برنامه خبری منتشر شده بود مبنی بر اینکه آقای نوبخت نماینده ی «منتخب مردم در ریاست جمهوری» و آقای باهنر «نماینده ی مجلس» است برای «تعامل دولت آینده با مجلس». این خبر یک بار هم تکذیب شد، ولی تکذیبش خیلی قوی نبود!

با اینکه از آغاز برنامه به نظر می آمد با توجه به روحیات سیاسی طرفین و همچنین ظاهر آرامشان، گفت و گو روندی کاملا آرام و یک خطی و جنجال گریز داشته باشد، اما این خط سیر یک جاهایی هم از حالت ساکت و بی هیجان خودش خارج شد. و البته کاملا نامحسوس. خیلی باید با دقت گوش می کردی که صدای تعارض را بشنوی.

پیش از اینکه بگویم چه اتفاقی افتاد این را عرض کنم که به نظر من دو خطر مهم در نسبت با دولت آقای روحانی، مجلس نهم شورای اسلامی را تهدید می کند. یک: اینکه بخواهد با دعوای سیاسی و تنش و گیرهای الکی وقت مردم و دولت را بگیرد و کارشکنی کند. دو: اینکه تمام قد وا بدهد و از شان بلند مرتبه ی قانونی خودش در مقابل دولت تقلیل پیدا کند به یک بله قربان گوی نان به نرخ روز خور. یعنی خطر افراط و خطر تفریط. و البته که مجلسیان اگر از خدا بترسند چنین نمی شود. و البته که خیلی بعید می دانم چنین شود. خطر دوم از این جهت نامحتمل به نظر می رسد که مجلس اصولگرا در دولت های قبل ثابت کرده است با هم حزب و هم رنگ خودش هم خیلی سر مسامحه ندارد، چه رسد به دیگران. خوبی اصولگرایی این است که آدم های مومن کم ندارد و این خیلی مهم است. انصافا مجلس اصولگرا گرچه جمعی همج الرعا را هم در خود دارد ولی در کل ثابت کرده است که جدی و با وجدان است. خطر اول هم از این جهت کمرنگ است که اصولگرایان تندرو تا حد زیادی به حاشیه رانده شده اند، به این دلیل ساده : چه آنهایشان که «مامور به وظیفه» بودند و چه آنهاییشان که «مامور به نتیجه»؛ هر دو در این انتخابات قاطعانه و مذبوحانه شکست خورند. در نتیجه کار بیشتر می افتد دست اصولگرایان معتدل و اصیل. مثل همین آقای باهنر که سالها از طرف تندروها به عناوینی چون «ساکت فتنه»، «آدم هاشمی» و «مسامحه کار» نامگذاری و مزین شده بود. واقعا در سالهای اخیر مسیر سیاسی اصولگرایی داشت به جاهای خنده داری می رسید. به جایی که تازه وارد ها داشتند قدیمی ها را بیرون می انداختند و پسران پدران را از ارث محروم می کردند!

آقای باهنر در برنامه ی دیشب به مثابه ی یک اصولگرای واقعی ظاهر شد. اصلا تعریف اصولگرایی چیست؟ خب اصولگرا کسی است که به اصول دینی و اخلاقی پایبند باشد. یعنی اهل افراط و تفریط نباشد؛ اهل تعاون و همکاری باشد؛ به فکر مصالح آیین و منافع سرزمین باشد نه مصالح خویش و منافع حزب؛ دنبال تنش نباشد؛ در عین حال از حقوق مردم کوتاه نیاید. شاید خودم به بعضی رفتارها و گفتارهای آقای باهنر انتقاد جدی هم داشته باشم ولی در این برنامه ایشان نماینده ی تام و تمام اصولگرایی بودند.

من برنامه را از نیمه دیدم، وقتی رسیدم دیدم این فضا حاکم است که چطور می شود اولین وزرای پیشنهادی آقای روحانی در همان اولین قدم از مجلس رای اعتماد بگیرند، که آقای باهنر «مسیر رایزنی» را نشان داد و تاکید کرد بعضی از روسای جمهور که اهل رایزنی بودند مثل آقای هاشمی، قبل از ارسال نامه ی رسمی اسامی وزرای پیشنهادی به مجلس، با مجلس مشورت می کردند تا هر دو قوه روی تک تک وزرا به اشتراک رسیده باشند. و بعضی هم که اعتقادی به رایزنی نداشتند _مثل آقای احمدی نژاد_ بر اساس مر قانون از حق قانونی ریاست جمهور استفاده می کردند و بی مشورت و رایزنی نامه را می فرستادند. در نتیجه وزرای اولی  بلافاصله رای اعتماد می گرفتند و وزرای دومی بعضا از اعتماد می افتادند. آقای باهنر توضیح داد که مجلس یک نهاد فکری است و به اقناع و توضیح احتیاج دارد. حالا مشخص است که آنکس که پیش از جلسه رای اعتماد، با اعتماد و همدلی مسیر توضیح و اقناع را طی نکرده باشد مجبور است جلوی دوربین ها و وسط مراسم رای اعتماد این زحمت را به خودش بدهد. یعنی آقای باهنر با این سخنشان توپ را انداختند در زمین آقای نوبخت. که شمایی که می گویید یاران آقای هاشمی و منتقدان آقای احمدی نژاد هستید پس این مشی هاشمی و آن هم متد محمود! این گوی و این میدان! نشان بدهید چه کاره اید.

اینجا آقای نوبخت سخنی را گفتند که خیلی جالب توجه بود. تا پیش از این ما فقط با «شعار اعتدال» یاران آقای روحانی مواجه بودیم. دیشب که از تلویزیون این سخن را شنیدیم فهمیدیم که بله! امکان دارد که بعضی از چهره های خیلی مرتب و به ظاهر معتدل نزدیک به آقای روحانی در عمل خیلی با اعتدال فاصله داشته باشند. آقای نوبخت گفتند که رایزنی سر جای خود، ولی مسائل مهمتری هم هست، مثل مشورت با بزرگان نظام (!) و همچنین رجوع به نظر خود مردم (!!) . بعد ایشان تصریح کردند که درست است نماینده ها هم با نظر مردم انتخاب شده اند، اما رای مردم به مجلس برای یک سال پیش است و کهنه شده، و حالا آخرین ورژن رای مردم آقای روحانی است [واژه ی «ورژن» را ایشان خودشان استفاده کردند]. و قطعا مجلس با گوش دادن به نظرات آقای روحانی نظرات مردم را پی خواهد گرفت. یعنی حالا که ما رای آوردیم پس ما نماینده ی تام و تمام مردمیم و شما اگر نظری مخالف کابینه ی آقای روحانی داشته باشید با مردم مخالفت کرده اید. و توپ افتاد در زمین مجلس و نماینده اش آقای باهنر.

و اما آقای باهنر چه کرد؟ آیا بازی را واگذار کرد؟ خیلی وقت ها ما استدلالش را داریم ولی جراتش را نداریم. و این لحظه لحظه ای بود که هر بچه ای می فهمید مقصود آقای نوبخت از آن حرف ها تهدید محترمانه ی مجلس با ادعای داشتن اهرم فشار افکار عمومی ست. و هر بچه ای می فهمید که چقدر راحت می شود با تکیه بر استدلال های صحیح و منطقی جلوی ایشان در آمد. لکن هر بچه ای شرافت و جسارت لازم را برای این کار را ندارد. و خیلی خوشحالم که آقای باهنر در این لحظه ی تاریخی شأن مجلس و مردم را فرونگذاشت و هم پاسخ جدلی خودش را گذاشت روی میز هم پاسخ برهانی. هم گفت: «پس لابد سه سال بعد که مجلس رای آورد رای ریاست جمهوری کهنه میشود، و دولت باید به حرف مجلس گوش بدهد؟» هم تاکید کرد «هیچ رایی کهنه نمی شود، و تا روز آخر هر منتخبی معتمد مردم است».

اینجا جناب نوبخت با همان لبخند شیک و پرستیژ زیبایشان سعی کرد داستان را ماست مالی کند که «نه آقای باهنر! حرف من که نافی حرف شما نیست و ...» و البته باز با اعتماد به نفس و با زبان ملایم تری بگوید که مجلس باید خیلی خیلی بیشتر از این حرف ها به دولت احترام بگذارد، که استاد باهنر هم با استُپ سینه توپ را روی هوا گرفت و دوباره به زمین حریف پرت کرد، با تاکید بر این نکته که مجلس و دولت می خواهند با هم همکاری کنند، و البته نه مجلس مقابل اقدامات رادیکالی دولت کوتاه می آید نه دولت دربرابر اقدامات رادیکالی مجلس.

مخصوصا با تاکیدات و تعریفات آقای باهنر از خوبی ها و متعادل بودن دولت آقای هاشمی و شخصیت آقای روحانی به نظرم این سخن فهمیده می شد که: شما هم تمایلات هاشمیانه دارید هم بعضی ویژگی های احمدی نژادانه [آقای عابدینی! من به شما علاقه مندم!]، به نفع هردویمان است که دست از این ویژگی ها بشویید و به همان تمایلات ادعا شده پایبند باشید.

و درود بر این نماینده ی اصولگرا که با نهایت و ادب و مهر و همکاری نسبت به دولت جدید، شأن مجلس را هم پاسدار بود.

و السلام علی من اتبع الهدی.