جفا
جفاست اینکه نداری نگاه حق وفا را
_دوباره سوی من آمد؛ ببین وفای «جفا» را_
منم که چشم نبستم به جلوهای و جمالی
منم که گوش ندادم به جز تو هیچ صدا را
به جز تو هیچ سلامی به جز تو هیچ پیامی
نه در طریق مروت نه بر سبیل مدارا ،
نبود مرهمِ راحت، نزد به تیغ جراحت
دل شکستهی ما را، غرور زخمی ما را .
منم که عهد وفا را به سنگ شک نشکستم
اگرچه رنگ ندارد حنام پیش تو، یارا
بگو چه گفت خدا در نگاهداریِ پیمان؟
ببین که بر سر پیمان نبود و نیست؟ خدا را !
خدای روز وفا را که هیچ یاد نکردی
بترس و یاد کن ای دل خدای روز جزا را
_دوباره سوی من آمد؛ ببین وفای «جفا» را_
منم که چشم نبستم به جلوهای و جمالی
منم که گوش ندادم به جز تو هیچ صدا را
به جز تو هیچ سلامی به جز تو هیچ پیامی
نه در طریق مروت نه بر سبیل مدارا ،
نبود مرهمِ راحت، نزد به تیغ جراحت
دل شکستهی ما را، غرور زخمی ما را .
منم که عهد وفا را به سنگ شک نشکستم
اگرچه رنگ ندارد حنام پیش تو، یارا
بگو چه گفت خدا در نگاهداریِ پیمان؟
ببین که بر سر پیمان نبود و نیست؟ خدا را !
خدای روز وفا را که هیچ یاد نکردی
بترس و یاد کن ای دل خدای روز جزا را
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۱۲/۰۱ ساعت 17:19 توسط من
اینجا نخستین وبلاگ جدیام بود. بلاگفا که خراب شد، بخش عمدهای از مطالبم پاک شد. بخشی از مطالب پاک شده اینجا را توانستم بازیابی کنم و در یک «به رنگ آسمان» دیگر در «بیان» بارگزاری کنم. یک وبلاگ تازه هم با نام «در آن نیامده ایام» در بیان و اینستاگرام راه انداختم و هماکنون در آن حوالی مینویسم.