کتاب شعر: ای کاش می‌شد خواب‌ها را دستکاری کرد

نامه‌ای جدید به سرزمین کهن:

«السلام ای بعد ما آیندگان رفتنی!
بر شما خوش‌باد ناخوش‌های دنیای دنی» ... (زیب‌النساء)

اما بعد، چون وبلاگ قدیمی آدمی مثل کارنامه اعمال آدمی است -یا هم‌چون سنگ قبرش!- با اینکه می‌خواستم دیگر این صفحه را به روز نکنم، ، ولی گفتم پس از هشت‌سال مقدس یا تحمیلی بیایم و اسم و رسمِ کتاب شعر را هم به دیگر مندرجات منقضی‌شوندۀ اتاق نوجوانی و جوانی‌ام بیافزایم:

کتاب شعر حسن صنوبری شاعر

ای کاش می‌شد خواب‌ها را دست‌کاری کرد

مجموعه شعر نو، حسن صنوبری

توضیحات + خرید کتاب

صفحۀ در آن نیامده ایام در اینستاگرام

بسم اللهِ صفحه اینستاگرام را هم گفتیم، به امید خدا:
صفحه اینستاگرام حسن صنوبری

کانال در آن نیامده ایام در تلگرام

صفحه‌ای را با نشانی @FihMaFih از چندروز پیش _عجالتا_ در تلگرام کلید زدیم تا ببینیم خدا چه می‌خواهد.

https://telegram.me/fihmafih

نامه ای کوتاه از تبعید

سلام و بسم الله

ای خوشا شادیِ آغاز و خوشا صبح‎دما
ای خوشا جاده و در جاده نهادن قدما ... (شفیعی‎کدکنی)

حسن صنوبری گوید: من بالاخره صبح امروز توانستم وارد وبلاگ قدیمیم بشوم. حالا که آمدم همه‌‎چیز خودش پاک شده. از وقتی بلاگفا خراب شد آرشیو همه پرید، ولی بعد از مدت کوتاهی باز می‎‌توانستند بیایند داخل. من نمی‎‌توانستم. راهم نمی‎‌داد. به همین خاطر در جایی دیگر، وبلاگی دیگر ساختم. آن موقع هنوز صفحه اول پاک نشده بود. و اگر وبلاگ را به روز نمی‎‌کردی می‎شد نگاهشان داشت. الآن همه‎‌شان پاک شده. در حالی به وبلاگم برگشتم که دو سال مطلب و کامنت یک جا پریده. مطلب‌‎هایم به کنار، آنهمه حرف و خاطره و نظر و اندیشه و رفاقت ...

البته گور پدر مال دنیا.

به قول بیهقی: «دل بد نبايد کرد و به قضای خدای_عزّ و جل_ رضا بايد داد و آن بود که بودنی بوده است» و به قول سنایی: «رفتنی رفت وین قضا بشتافت | تیر بگذشته چون توان دریافت» ... حالا دیگر سرتان را با ارجاع به پیرمردهای دیگر درد نمی‌‎آورم. هرچند در همۀ مواقف و حادثات این پیردمردها با من‌‎اند و از «رفتنی» و «بودنی» حرف می‌‎زنند.

یا باقی بعد فنای کل شیء مددی!

یک نسخۀ پشتیبان برای به رنگ آسمان درست کردم و چندتا از مطالب را آنجا جمع کردم. اکثراً از پاک‎شده‌ها:

senobari.blog

این هم نشانیِ وبلاگ جدیدم است:

fihmafih.blog

(پر واضح است که به خاطر عدم اعتمادبه‌نفس بلاگفا، باید به این دو نشانی یک دات آی آر «.ir» هم بیافزایید، کما فی السابق و اللاحق)

نمی‎دانم چه می‌کنم. احتمالا در همین فیه ما فیه («درآن نیامده ایام») بمانم. شماها را هم نمی‌دانم اکثراً کجایید. گم شدیم و گم کردیم هم را. هرجا هستید خوب و خوش و سلامت و باصفا باشید.

اولش هیچ غصه نمی‌خوردم بر رفته‌‎ها، بالأخره ما هم برای خودمان سرخ‌پوستِ پوست‌کلفتی بودیم از قدیم. مطالب خودم را هم که درّ و گوهر نمی‌پنداشتم (و نمی‌پندارم). اما بس که دوستان از سر لطف و بزرگواری پرسیدند و حیرت کردند و تأسّف و تحسّر خوردند، مرا هم غصه‌‎ای دست داد. باری: «انّ الله بالغ امره» ما چه‌کاره باشیم در این عالم. «لطف آن چه تو اندیشی؛ حکم آن چه تو فرمایی».

خلاصه خدا را شکر پنجره دوباره گشوده شد.

و اینکه:

سلام بر همه!

حتی بر سلام‌فروش!

من خداوند بوقلمون های خویشم

بوقلمون

یک:
«بوقلمون صفت» به کسی میگویند که سعی کند با یک «اصلاح موضعی» سخن ابطال پذیر پیشین خود را ابطال ناپذیر کند.

دو:
بی ارتباط با سطر پیشین؛ محض تنوع شما را به خواندن مصاحبه ی یک حسن صنوبری دعوت می کنم:
چوپان بوقلمون ها